سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی بی گل
 
قالب وبلاگ
قند عسل های بی بی

ادامه در پست قبلی:

ع اذیت نکن دیگه بیا برو استخاره بکن

-نه میخوام بعد نماز باشه الان خیلی از نماز گذشته

- لوس نشو دیگه بیا برو استخاره رو بگیر دیگه

- بهت میگم فردا ع (شکلک اخم) و رفت نشیت روبرو تی وی که گوشیش یهو زنگ خورد از حرفا مشخص بود از طرف مدیرکاروان تماس گرفتنو میخوان ببینن خواهرم میره یا نه

به خیال خودشون من قطعا منصرف شده بودم و میخواستن ببینن خواهرم میره یا نه که ابجی بزرگه گفت هنوز مردده و برا همین تماس نگرفته و مهلت گرفت تا فردا صبح بعد از نماز صبح

به ابجی بزرگه میگفت اگر خواهرتون نیومدن شما که میایید؟ ابجی بزرگه میگفت من اصلا قرار بود همراه ایشون باشم اگر ایشون نیادش منم نمیام (نمیدونم چه اصراری بود هی به ابجی بزرگه اصرار میکرد اون نیومد شما حتمی بیا حرصم در اومده بود)

اومدم باز سر سیستم که تولد صدام کرد و یه شماره داد برا استخاره گفت زنگ بزن استخاره بکنه برات الو یه کم دست دست کردم بعد با گوشیم شماره رو گرفتم هی میگفت شماره اشتباهه

گفتم تولد میگه اشتباهه

بنده خدا تولد چندین بار شماره رو بهم داد و هر بار میگفتمش میگفت اشتباهه اخر سر بهم گفت با موبایلت نگیر با تلفن خونه بگیر

با تلفن خونه گرفتم تا اومدم بفهمم استخاره ای که میخوام چطوریه سه مرتبه ای گرفتمو قط شد و دوباره گرفتم

ثبت که شد از تولد پرسیدم خب این تا کی جواب رو میده گفت حوالی ساعت11 جواب رو میدن خو اینطوری که نمیشه من باید تا قبل 11 که چه عرض کنم باید بعد نماز صبح خبر بدم میرم یا نمیرم

مونده بودم چه کنم داشتم تو دلم به خودم ناسزا میگفتم و غر سر ابجی بزرگه میزدم که چرا همون موقع استخاره رو نکرد که دیدم همکار ابجی بزرگه انلاین شد یه آن به ذهنم رسید که شوهر ایشونم روحانیه سید هم که هست میتونه برام استخاره بکنه (بماند که این میون به یه سری دیگه هم گفتم برا استخاره اما اصلا جوابمم ندادن یعنی پیام دادم اما جواب ندادن)

شروع کردم با همکار ابجی بزرگه صحبت کردن و ازش پرسید حاج اقا استخاره هم انجام میدن؟ گفت معمولا نه اما اگر کسی بخواد اره

ماجرا رو براش گفتم و ازش خواستم برام استخاره بگیره به دو نیت 1 و 2

اولش انداخت به شوخی که خو حالا بعد میری چه عجله ایه کنکور واجبتره برو درس بخون اما بعد وقتی دید حالم خرابه زنگ زد شوهرش که برام استخاره بگیره(اخه حاج اقا نبودن رفته بودن قم ) قرار شد خبر استخاره رو بهم تلفنی خبر بده

ده دقیقه بعد زنگ زد خونه اما هرچی الو میگفتم خط خش خش میکرد اخر سر خودم زنگ زد به گوشیش

هی شیطونی میکرد بگم نه نمیگم کشت من رو تا جواب استخاره ها رو بگه و اما جواب استخاره ها:

نیت 1: بسیار خوب است و مسیر هموار است توصیه به انجام آن میشود

نیت 2: بسیار بد است و به تعهدات عمل نمیشود

و نیت های من:

نیت 1: نیت به رفتن به سفر

نیت 2: ماندن و کنکور دادن و رفتن کربلا یه زمان دیگه

با این اوصاف هنوزم میترسم رفتنم با مشکل مواجه بشه

بازم دعام کنید


[ چهارشنبه 91/11/11 ] [ 11:0 عصر ] [ بی بی گل ] [ دُر فشانی () ]
VID-20140424-WA0001.mp4
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 119712